لبالب از غمم،
جویبار روانی بر روی دارم،
شکسته در ثانیه های رفتنت پرو بال میزنم.
ای آشنای سالیان دور
نظری بر گذران روزگارم کن.
دلتنگی امان لحظه هایم رابریده که آزادانه در هوای روزهایم پرواز می کند.
دل دل میزنم
هجوم هوا را با اشتیاق به سینه ام فرو میدهم
تا رهایی یابم و زندگانی را در آغوش بفشارم
باز هم هوای ابری دلم گرفته و بارونیه