رهسپار روزهای دیرینم گشتم :
ساده بودم
شوقی کودکانه در سر
و آتشی جانسوز بر دل
و ...
اما امروز
کوله باری از خاطره دارم
سودایی در سر
و زخمی بر دل
لبالب از غمم،
جویبار روانی بر روی دارم،
شکسته در ثانیه های رفتنت پرو بال میزنم.
ای آشنای سالیان دور
نظری بر گذران روزگارم کن.